تقوالغتنامه دهخداتقوا. [ ت َ ] (ع اِمص ) پرهیزکاری و ترس از خدا. (از ناظم الاطباء). تقوی . رجوع به تقوی شود.
تقوافرهنگ مترادف و متضاداتقا، پارسایی، پرواپیشگی، پروادار، پرهیزگاری، تدین، تقدس، تورع، دیانت، دینداری، زهد، عفاف، فضیلت، ورع ≠ ناپارسایی
غذاخوری بیرونبَرtakeout, takeawayواژههای مصوب فرهنگستاننوعی غذاخوری که مشتری میتواند از پیش به آن سفارش غذا بدهد و به بیرون ببرد متـ . رستوران بیرونبَر
تقوادلغتنامه دهخداتقواد. [ ت َ ] (ع مص ) کشیدن ستور و جز آن خلاف سوق ، فهو من امام و ذلک من خلف . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقوید شود.
تقوالةلغتنامه دهخداتقوالة. [ ت ِ ل َ ] (ع ص ) رجل تقواله :مرد نیکوسخن یا بسیارگوی چرب زبان . (ناظم الاطباء).
تقوادلغتنامه دهخداتقواد. [ ت َ ] (ع مص ) کشیدن ستور و جز آن خلاف سوق ، فهو من امام و ذلک من خلف . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقوید شود.
تقوالةلغتنامه دهخداتقوالة. [ ت ِ ل َ ] (ع ص ) رجل تقواله :مرد نیکوسخن یا بسیارگوی چرب زبان . (ناظم الاطباء).
باتقوافرهنگ مترادف و متضادبافضیلت، پرهیزکار، پارسا، پاکدامن، خویشتندار، دیندار، زاهد، صالح، عفیف، متقی، متورع ≠ بیتقوا