متلاوملغتنامه دهخدامتلاوم .[ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) یکدیگر را نکوهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). همدیگر را نکوهنده و ملامت کننده . (ناظم الاطباء). رجوع به تلاوم شود.
تذامرلغتنامه دهخداتذامر. [ ت َ م ُ ] (ع مص ) یکدیگر را برانگیختن برجنگ و برانگیخته شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یکدیگر را برانگیختن بر قتال . (از المنجد). || تلاوم . (المنجد). رجوع به تذمر شود.
تلافقلغتنامه دهخداتلافق . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) خداوند کارهای درست و آراسته شدن قوم ، یقال : تلافقوا؛ ای تأمت امورهم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به تلاؤم شود.
متلائملغتنامه دهخدامتلائم . [ م ُ ت َءِ ] (ع ص ) جراحتی که کفشیر پذیرد. (آنندراج ). به شده و شفا یافته . (ناظم الاطباء). سازگار. سازوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تلاؤم وتلائم شود. || واپس داده ٔ مهربانی . (ناظم الاطباء).