تلهملغتنامه دهخداتلهم . [ ت َ ل َهَْ هَُ ] (ع مص ) به یکبار فروخوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلاحملغتنامه دهخداتلاحم . [ ت َ ح ُ ] (ع مص ) باهم پیوستن . (زوزنی ) (مجمل اللغة). پیوسته شدن .(ناظم الاطباء). بهم پیوستن چیزی سپس متباین بودن آن . || تقاتل . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) پیوستگی استخوانها بهم . (ناظم الاطباء).
طلحوملغتنامه دهخداطلحوم . [ طُ ] (ع ص ، اِ) آب برگشته رنگ و مزه . (منتهی الارب ). آب طعم بگشته . (مهذب الاسماء).
طلحاملغتنامه دهخداطلحام . [ طِ ] (ع اِ) پیل ماده .(مهذب الاسماء). لغتی است در طلخام . (منتهی الارب ).
تلملغتنامه دهخداتلم . [ ت َ ل َ ] (ع اِ) آب کند یا شکاف در زمین بدرازا. ج ، اتلام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متلهملغتنامه دهخدامتلهم . [ م ُ ت َ ل َهَْ هَِ ] (ع ص ) به یکبار فروخورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که میخورد و می بلعدو فرو میبرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلهم شود.
متلهملغتنامه دهخدامتلهم . [ م ُ ت َ ل َهَْ هَِ ] (ع ص ) به یکبار فروخورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که میخورد و می بلعدو فرو میبرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلهم شود.
مستلهملغتنامه دهخدامستلهم . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استلهام . الهام خواهنده . (از اقرب الموارد). رجوع به استلهام شود.