تباوشلغتنامه دهخداتباوش . [ ت َ وُ ] (معرب ، مص ) (از «ب وش ») با هم فراگرفتن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تناوش . (قطر المحیط). با هم درآمیختن . (ناظم الاطباء).
متنائشلغتنامه دهخدامتنائش . [ م ُ ت َ ءِ ] (ع ص ) آن که سپس ماند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). از عقب مانده و واپس مانده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تناؤش شود.
متناوشلغتنامه دهخدامتناوش . [ م ُ ت َ وِ ](ع ص ) آن که دست ناویده فرا گیرد چیزی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که دست خود را دراز میکند برای گرفتن چیزی . (ناظم الاطباء). رجوع به تناوش شود.