تندرستیلغتنامه دهخداتندرستی . [ ت َ دُ رُ ] (اِخ ) اسمی است که به یسنا 60 داده شده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هات شصتم را پارسیان «تندرستی » هم نامیده اند. (یسنا بخش 2 ص 74). دعای درود است . (خر
تندرستیلغتنامه دهخداتندرستی . [ ت َ دُ رُ ] (حامص مرکب ) سلامتی و صحت و بی مرضی و توانایی و قوت بدن و شهند. (ناظم الاطباء). از: تندرست + َی (مصدری )... پهلوی تندرستی ، سلامت . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : ترا ای جوان تندرستی و بخت همانا و همواره با تاج و تخت .
تفریحگاه تندرستیhealth resortواژههای مصوب فرهنگستانشهرکی با امکانات ویژۀ سلامتبخشی برای مراجعهکنندگان
تفریحگاه تندرستیhealth resortواژههای مصوب فرهنگستانشهرکی با امکانات ویژۀ سلامتبخشی برای مراجعهکنندگان
ناتندرستیلغتنامه دهخداناتندرستی . [ ت َ دُ رُ ] (حامص مرکب ) ناتوانی . بیماری . رنجوری . مریضی . دردمندی . از پا افتادگی . ضعف . علت . علیلی : چو کاهل بود مرد برنا به کاراز او سیر گردد دل روزگار.نماند ز ناتندرستی جوان مبادش توان و مبادش روان . <p class="
تفریحگاه تندرستیhealth resortواژههای مصوب فرهنگستانشهرکی با امکانات ویژۀ سلامتبخشی برای مراجعهکنندگان
گردشگری تندرستیhealth tourismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گردشگری در مراکز تندرستی یا مقصدهای تفریحی که هدف اصلی آن تقویت سلامتی گردشگران ازطریق اجرای برنامههای ورزشی و درمانی و نظارت بر رژیمهای غذایی و ارائۀ خدمات پزشکی است