تهایجلغتنامه دهخداتهایج . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) بر یکدیگر آغالیده شدن . (زوزنی ). با هم برجستن به کارزار. یقال : تهایجوا؛ اذا تواثبو اللقتال و تحرکوا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
عوارض اقامتhotel tax, bed tax, resort tax, room taxواژههای مصوب فرهنگستانمالیاتی که دولت محلی یا مرکزی یا سازمانی دیگر برای افزایش درآمد یا توسعه و بهبود زیرساختهای گردشگری از بازدیدکنندگان بابت اقامتشان دریافت میکند
تحاجلغتنامه دهخداتحاج . [ ت َ حاج ج ] (ع مص ) با هم خصومت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد). || حجت آوردن و حجت گرفتن . (آنندراج ). با یکدیگر حجت آوردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).
تعایشلغتنامه دهخداتعایش . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) با یکدیگر زیستن . (زوزنی ). با همدیگرزیست کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر دوستی ویگانگی با یکدیگر زندگی کردن . (از اقرب الموارد).
پردۀ لمسیtouch screen, touch display screenواژههای مصوب فرهنگستانپردۀ نمایشی با صفحۀ شفافِ حساس به تماس که میتوان از انگشت برای اشارۀ مستقیم به همۀ نقاط روی آن استفاده کرد
متهایجلغتنامه دهخدامتهایج . [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) با هم برجهنده به کارزار. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). درهم افتاده و دست به دست داده ٔ در جنگ . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهایج شود.
متهایجلغتنامه دهخدامتهایج . [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) با هم برجهنده به کارزار. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). درهم افتاده و دست به دست داده ٔ در جنگ . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهایج شود.