تهیهلغتنامه دهخداتهیه . [ ت َ هی ی َ / ی ِ ] (اِمص ) تهیئة. آماده کردن . ساختن . (فرهنگ فارسی معین ). آمادگی کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تدارک و بسیج و آمادگی و ترتیب و آنچه برای پیشرفت کار و انجام آن آماده و حاضر کنند. (ناظم الاطباء). ساز. آمادگی . ساخ
تحیهلغتنامه دهخداتحیه . [ ت َ حی ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) تحیت . تحیة. سلام و تعظیم و تواضع. (ناظم الاطباء) : محمد ابن اسماعیل کاهلی چو همنامان به تحمید و تحیه . سوزنی .رجوع به تحیت و تحیة شو
تحیةلغتنامه دهخداتحیة. [ ت َ حی ی َ ] (اِخ ) بنت سلیمان . محدثه است . (منتهی الارب ) (قاموس الاعلام ترکی ).
تحیةلغتنامه دهخداتحیة. [ ت َ حی ی َ ] (اِخ ) راسبیة. محدثه است . (منتهی الارب ) (قاموس الاعلام ترکی ).
تحیةلغتنامه دهخداتحیة. [ ت َ حی ی َ ] (ع مص ) سلام کردن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). سلام فرستادن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). سلام گفتن . (آنندراج ) : فسلموا علی انفسکم تحیة من
تهیئةلغتنامه دهخداتهیئة. [ ت َ ءَ ] (ع مص ) ساختن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). راست و نیکو کردن کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تهیة شود.
تهیهکنندهproducerواژههای مصوب فرهنگستان1. (در سینما) شخصی که بودجۀ ساخت فیلم در اختیار او قرار میگیرد و مسئولیت هدایت تولید را بر عهده دارد 2. (در تلویزیون) شخصی که مسئولیت تولید و آمادهسازی برنامهها را برای پخش بر عهده دارد
تهیهکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کننده، انتقالدهنده، شخصدهنده فروشنده، تأمینکننده، توزیعکننده، شرکت پخش سراسری، بستانکار، شخص وامدهنده کارپرداز مادرخرج، خزانهدار نانآور خانواده، پدر، دایه پشتیبانیکننده
تهیه دیدنلغتنامه دهخداتهیه دیدن . [ ت َ هی ی َ / ی ِ دی دَ ] (مص مرکب ) تدارک دیدن و آلات و ادوات کار را فراهم کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به تهیه و ماده ٔ بعد شود.
تهیه کردنلغتنامه دهخداتهیه کردن . [ ت َ هی ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تدارک کردن و اسباب کار و شغلی را آماده و فراهم نمودن . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل و تهیه شود.
تهیهکنندۀ مستقلindependent producerواژههای مصوب فرهنگستانتهیهکنندهای که خارج از نظام استودیویی، فیلم تولید میکند
تهیه دیدنلغتنامه دهخداتهیه دیدن . [ ت َ هی ی َ / ی ِ دی دَ ] (مص مرکب ) تدارک دیدن و آلات و ادوات کار را فراهم کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به تهیه و ماده ٔ بعد شود.
تهیه کردنلغتنامه دهخداتهیه کردن . [ ت َ هی ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تدارک کردن و اسباب کار و شغلی را آماده و فراهم نمودن . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل و تهیه شود.
تهیهکنندهproducerواژههای مصوب فرهنگستان1. (در سینما) شخصی که بودجۀ ساخت فیلم در اختیار او قرار میگیرد و مسئولیت هدایت تولید را بر عهده دارد 2. (در تلویزیون) شخصی که مسئولیت تولید و آمادهسازی برنامهها را برای پخش بر عهده دارد
تهیهکنندۀ مستقلindependent producerواژههای مصوب فرهنگستانتهیهکنندهای که خارج از نظام استودیویی، فیلم تولید میکند
تهیهکنندۀ معینassociate producerواژههای مصوب فرهنگستانمعاون تهیهکنندۀ فیلم که عموماً مسئول ایجاد هماهنگی در هنگام فیلمبرداری در مکان و رفع مشکلات دستاندرکاران فیلم و کمک به تهیهکننده در امور مالی و هنری است