لغتنامه دهخدا
توحد. [ ت َ وَح ْ ح ُ ] (ع مص ) یگانه شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکتا شدن . (آنندراج ). || توحد خدا به ربوبیت ؛ تفرد به آن . (از اقرب الموارد). || نگاه داشتن : توحده اﷲ بعصمته ؛ ای عصمه و لم یکله الی غیره . (منت