توانیلغتنامه دهخداتوانی . [ ت َ ] (ع مص ) (از «ون ی ») مانده و سست گردیدن . (منتهی الارب ). سست شدن . سستی کردن . (فرهنگ فارسی معین ). مبادرت کردن در ضبط کاری و سستی کردن : توانی فی الامر؛ مبادرت نکرد در ضبط آن کار و سستی نمود. (ناظم الاطباء).سستی کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || کوتاهی کر
ثوانیلغتنامه دهخداثوانی . [ ث َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثانیه که بمعنی دوم است و شصتم حصه ٔ دقیقه . (غیاث اللغات ). || ثوانی نجوم ؛ هرچه بزیر فلک قمر پیدا آید از چیزهای نورانی جز برق و صاعقه . و از آن جمله است ، انسی . جابیه . حربه . ذوذنب . ذوذوابة. شهب . طیفور. عمود. فارس . قصعی . مصباحی . نیازک .
ثوانیفرهنگ فارسی معین(ثَ) [ ع . ] (اِ.) جِ ثانیه . ؛ ~ نجوم هر چه به زیر فلک قمر پیدا آید از چیزهای نورانی جز برق و صاعقه و از آن جمله است : انسی ، جابیه ، حربه ، ذوذنب ، ذوذؤابه ، شهب ، طیفور، عمود، فارس ،قصعی ، عصباحی ، نیازک و روی ؛ و از آن روز آن ها را ثوانی نجوم گویند که در دلایل و احکام در مرتبة ثانی اند، و
توانیدنلغتنامه دهخداتوانیدن . [ ت ُ / ت َ دَ ] (مص ) توانستن و قابل شدن . (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ص 289 و ص 308 شود.
توانیدنلغتنامه دهخداتوانیدن . [ ت ُ / ت َ دَ ] (مص ) توانستن و قابل شدن . (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ص 289 و ص 308 شود.
دستوانیلغتنامه دهخدادستوانی . [ دَس ْت ْ ] (ص نسبی ) منسوب به دستوا. دستوائی . رجوع به دستوا و به عیون الانباء ج 1 ص 225 شود.
علی برتوانیلغتنامه دهخداعلی برتوانی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن عبداﷲبن نصیرالدین بن ملکان برتوانی حنفی . فقیه بود و در سال 874 هَ . ق . درگذشت . او راست ؛ التذهیب لذهب اللبیب ، که مشهور به خیرةالفتاوی است . (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین بغداد
متوانیلغتنامه دهخدامتوانی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مانده و سست گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آهسته و سست و کاهل و ضعیف و مانده . (ناظم الاطباء). || کوتاهی کننده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به توالی شود.
کاخشتوانیلغتنامه دهخداکاخشتوانی . [ خ ُ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کاخشتوان .(انساب سمعانی ورق 470 ب ). رجوع به کاخشتوان شود.
کاخشتوانیلغتنامه دهخداکاخشتوانی . [ خ ُ ت ُ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن سلیمان بن علی الکاخشتوانی البخاری معروف بمرد علم ، ابومحمد عبدالعزیزبن محمد نخشبی حافظ ذکر اوآورده و گوید اباذر بغدادی از او سماع دارد. وی در سال 449 وفات یافته . (از انساب سمعانی ورق <span class="