اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ مستملی . او راست : شرح تعرف لمذهب التصوف .
قلعةالعروسینلغتنامه دهخداقلعةالعروسین . [ ق َ ع َ تُل ْ ع َ ] (اِخ ) در ناحیه ٔ تعرف واقع است . رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 217 شود.
خالف تعرفلغتنامه دهخداخالف تعرف . [ ل ِ ت ُ رَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) مخالفت کن تا معروف شوی . رجوع به «خالف تشهر» شود.
جدلغتنامه دهخداجد. [ ج ُدد ] (اِخ ) نام آبی است در جزیرة : اء تعرف من اسماء بالجد ردّهامحیلاً و نؤیاً حارساً قدتهدّما.أخطل (از معجم البلدان ).