تقتللغتنامه دهخداتقتل . [ ت َ ق َت ْ ت ُ ] (ع مص ) برای حاجت آمدن : تقتل لحاجته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تأنی برای حاجت . (از اقرب الموارد). || خمیدن و درپیچیدن زن در رفتار و برگشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فروتنی کردن و ذلت نمودن . (از اقرب الموارد).<
تقتیللغتنامه دهخداتقتیل . [ ت َ ] (ع مص ) مبالغت کردن در کشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). بسیار کشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بسیار کشتن و میرانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
تقطللغتنامه دهخداتقطل . [ ت َ ق َطْ طُ ] (ع مص ) بریده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بریده شدن از ریشه . (از اقرب الموارد).
تقطیللغتنامه دهخداتقطیل . [ ت َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر پهلو انداختن کسی را و یا بر زمین افکندن او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تکتللغتنامه دهخداتکتل . [ ت َ ک َت ْت ُ ] (ع مص ، اِ) نوعی از رفتار پستگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رفتار پست قامتان . (ناظم الاطباء). || راه رفتن کوتاه اندام . در اللسان آمده : فلان یتکتل فی مشیه ؛ اذا اقارب فی خطوه کَاءَنَّه یتدحرج . || تجمع و تدور چیزی . (از اقرب الموارد).
تکتللغتنامه دهخداتکتل . [ ت َ ک َت ْت ُ ] (ع مص ، اِ) نوعی از رفتار پستگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رفتار پست قامتان . (ناظم الاطباء). || راه رفتن کوتاه اندام . در اللسان آمده : فلان یتکتل فی مشیه ؛ اذا اقارب فی خطوه کَاءَنَّه یتدحرج . || تجمع و تدور چیزی . (از اقرب الموارد).
متکتللغتنامه دهخدامتکتل . [ م ُ ت َ ک َت ْ ت ِ ] (ع ص ) آن که به رفتار بستگان رود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کوتاه قدم . (ناظم الاطباء). رجوع به تکتل شود.
تکتللغتنامه دهخداتکتل . [ ت َ ک َت ْت ُ ] (ع مص ، اِ) نوعی از رفتار پستگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رفتار پست قامتان . (ناظم الاطباء). || راه رفتن کوتاه اندام . در اللسان آمده : فلان یتکتل فی مشیه ؛ اذا اقارب فی خطوه کَاءَنَّه یتدحرج . || تجمع و تدور چیزی . (از اقرب الموارد).