تکریملغتنامه دهخداتکریم . [ ت َ ] (ع مص ) بسیارآب گردیدن ابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گرامی داشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نیک گرامی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تنزیه کردن از معایب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنزی
تقرملغتنامه دهخداتقرم . [ ت َ ق َرْ رُ ] (ع مص ) نخست به خوردن آمدن ستوربچه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
تقریملغتنامه دهخداتقریم . [ ت َ] (ع مص ) خوردن آموزانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوردن آموختن کسی را. (از اقرب الموارد). || قَرم گردانیدن فحل را. (از اقرب الموارد).
تکرملغتنامه دهخداتکرم . [ ت َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شفت است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
تکرملغتنامه دهخداتکرم . [ ت َ ک َرْ رُ ] (ع مص ) دور شدن از لوم و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بزرگی نمودن . (تاج المصادر بیهقی ). بخشیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). به تکلف کرم نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و
تکریماتلغتنامه دهخداتکریمات . [ ت َ ] (ع اِ) تعظیمات و توقیرات و احترامات و تسلیمات . (ناظم الاطباء). رجوع به تکریم شود.
تکریم کردنلغتنامه دهخداتکریم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گرامی داشتن . حرمت کردن . احترام کردن . منزه داشتن : بنده را از تو سوءالی است به توجیه جواب نکند مردم پاکیزه سیر جز تکریم .سعدی .
کَرَّمْنَافرهنگ واژگان قرآنبرتري داديم - تکريم کرديم(معناي تکريم با تفضيل متفاوت است، چون تکريم معنائي است نفسي و در تکريم کاري به غير نيست ، بلکه تنها شخص مورد تکريم مورد نظر است که داراي شرافتي و کرامتي بشود ، به خلاف تفضيل که منظور از آن اين است که شخص مورد تفضيل از ديگران برتري يابد ، در حالي که او با ديگران در اصل آن عطي
کَرَّمْتَفرهنگ واژگان قرآنبرتري دادي - تکريم کردي(معناي تکريم با تفضيل متفاوت است، چون تکريم معنائي است نفسي و در تکريم کاري به غير نيست ، بلکه تنها شخص مورد تکريم مورد نظر است که داراي شرافتي و کرامتي بشود ، به خلاف تفضيل که منظور از آن اين است که شخص مورد تفضيل از ديگران برتري يابد ، در حالي که او با ديگران در اصل آن عطيه
مُکْرَمِينَفرهنگ واژگان قرآنمحترمین - اکرام شدگان - تکریم شدگان (معناي تکريم با تفضيل متفاوت است، چون تکريم معنائي است نفسي و در تکريم کاري به غير نيست ، بلکه تنها شخص مورد تکريم مورد نظر است که داراي شرافتي و کرامتي بشود ، به خلاف تفضيل که منظور از آن اين است که شخص مورد تفضيل از ديگران برتري يابد ، در حالي که او با ديگران در
کَرِيمٌفرهنگ واژگان قرآنبسيارگرامي - بسيار ارجمند و ارزشمند - بسيار صاحب کرم و بزرگوار(معناي تکريم با تفضيل متفاوت است، چون تکريم معنائي است نفسي و در تکريم کاري به غير نيست ، بلکه تنها شخص مورد تکريم مورد نظر است که داراي شرافتي و کرامتي بشود ، به خلاف تفضيل که منظور از آن اين است که شخص مورد تفضيل از ديگران برتري يابد ،
تکریم کردنلغتنامه دهخداتکریم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گرامی داشتن . حرمت کردن . احترام کردن . منزه داشتن : بنده را از تو سوءالی است به توجیه جواب نکند مردم پاکیزه سیر جز تکریم .سعدی .
تکریماتلغتنامه دهخداتکریمات . [ ت َ ] (ع اِ) تعظیمات و توقیرات و احترامات و تسلیمات . (ناظم الاطباء). رجوع به تکریم شود.