تیاسرلغتنامه دهخداتیاسر. [ ت َ س ُ ] (ع مص ) بهره کردن گوشت جزور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تقسیم کردن گوشت میسر میان خود. (از اقرب الموارد). || آسان گرفتن با یکدیگر. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : تیاسروا فی الصداق ؛ ای تساهلوافی
آگهی تلویزیونیteaser 1واژههای مصوب فرهنگستانآگهی کوتاه تبلیغاتی که ویژگیهای جذاب کالا یا برنامهای را در تلویزیون به نمایش گذارد
سرآغازteaser 2واژههای مصوب فرهنگستانصحنۀ آغازی کوتاه و جالبِتوجهی از فیلم که معمولاً پیش از عنوانبندی یا همراه با آن، برای جلب نظر تماشاچی به نمایش درآید
تآشیرلغتنامه دهخداتآشیر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تأشیر. چیزی که بدان ملخ میگزد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به تأشیر شود.
تاشرلغتنامه دهخداتاشر. [ ش ِ ] (اِخ ) خانه ای بسیار قدیمی در «اورلئانه » که در تملک امپراتریس ژوزفین درآمده بود.
تیاسر داشتنلغتنامه دهخداتیاسر داشتن . [ ت َ س ُ ت َ ] (مص مرکب ) مایل به جانب دست چپ بودن . (ناظم الاطباء). رجوع به تیاسر شود.
تیامن داشتنلغتنامه دهخداتیامن داشتن . [ ت َ م ُ ت َ ] (مص مرکب ) طرف دست راست بودن ، خلاف تیاسر داشتن .(ناظم الاطباء). رجوع به تیامن و تیاسر داشتن شود.
تیاجرلغتنامه دهخداتیاجر. [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) (از «ی ج ر») مثل تیاسر از یسر، تیاجر از، عدول از. بازگشتن . برگشتن از. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
متیاسرلغتنامه دهخدامتیاسر. [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص )آن که گوشت جزور را بهره میکند و تقسیم میکند. || آن که به چپ میگردد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تیاسر شود.
نشلجلغتنامه دهخدانشلج . [ ن ِ ل َ] (اِخ ) دهی است از دهستان تیاسر بخش قمصر کاشان در47 هزارگزی شمال غربی قمصر در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 100 تن سکنه دارد. آبش از سه رشته قنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و تخت ک
ذوالیمینینلغتنامه دهخداذوالیمینین . [ ذُل ْ ی َ ن َ ] (ع اِ مرکب ) هر کوکبی که اندر وتد وسط السماء باشد و شعاع تسدیس او و تربیعش هر دو زبر زمین اوفتد او را [ با ] دو دست راست خوانند و غلبه او را باشد، و آن کوکب که به وتد وسط السماء باشدو تسدیسش و تربیعش هر دو زیر زمین بود او را [ با ]دو دست چپ خوان
تیاسر داشتنلغتنامه دهخداتیاسر داشتن . [ ت َ س ُ ت َ ] (مص مرکب ) مایل به جانب دست چپ بودن . (ناظم الاطباء). رجوع به تیاسر شود.
متیاسرلغتنامه دهخدامتیاسر. [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص )آن که گوشت جزور را بهره میکند و تقسیم میکند. || آن که به چپ میگردد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تیاسر شود.