طول ضروری حفاظ،طول ضروریlength of needواژههای مصوب فرهنگستانطول موردنیاز حفاظ ایمنی راه بدون قطعات ابتدایی و انتهایی
ژتوللغتنامه دهخداژتول . [ ژِ ] (اِخ ) نام طایفه ای از بربرهای افریقای باستانی . کابیل های کنونی شاید از نژاد آنان باشند.
طوللغتنامه دهخداطول . [ طَ ] (ع مص ) منت نهادن بر کسی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || فزونی کردن بر کسی . فخر نمودن . (منتهی الارب ). با کسی فضل کردن . (زوزنی ). در فضل غلبه کردن . (تاج المصادر). غالب آمدن در فضل . (منتخب اللغات ). || غالب آمدن در درازی ، و منه فی حدیث استسقاء عمر فطال
طوللغتنامه دهخداطول . [ طَ وَ ] (ع اِمص ) درازی لفج برین شتر، یا عام است . (منتهی الارب ). درازی در لب بالائین شتر. (منتخب اللغات ).
تیوللغتنامه دهخداتیول . (اِ) جاگیر مدد معاش و این لفظ ترکی است . و درمدار تَیول . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تملک و تصرف ملک و عقار و زمین داری . (ناظم الاطباء). واگذار کردن دولت خالصه ای از خالصه ها یا مالیات قریه ای را به یکی از نوکران خود در ازاء مواجب او در تمام عمر. با بودن و دادن صرف می
تیولفرهنگ فارسی عمیددر دورۀ ایلخانی تا قاجار ملک و سرزمینی که از طرف پادشاه به کسی واگذار میشد تا از درآمد آن زندگی کرده و وظیفه و مستمری خود را از مالیات آن وصول کند؛ اقطاع.
تیولفرهنگ فارسی معین(تُ یُ) [ تر. ] (اِ.) واگذاری زمین و ملک به کسی از طرف پادشاه که آن شخص از طریق مالیات آن ملک برای خود درآمدی فراهم می آورد.
لروادتیوللغتنامه دهخدالروادتیول . [ ل ِ دِ ی ُ ] (اِخ ) جراح فرانسوی . مولد پاریس (1798-1860 م .). وی از مخترعین اصول تفتیت سنگ مثانه است .
اکتیوللغتنامه دهخدااکتیول . [ اِ] (اِ) نام روغن دارویی سیاه رنگ که با وازلین مخلوطکنند و بر زخمها و جراحات بگذارند تا بهبود یابد.
تیوللغتنامه دهخداتیول . (اِ) جاگیر مدد معاش و این لفظ ترکی است . و درمدار تَیول . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تملک و تصرف ملک و عقار و زمین داری . (ناظم الاطباء). واگذار کردن دولت خالصه ای از خالصه ها یا مالیات قریه ای را به یکی از نوکران خود در ازاء مواجب او در تمام عمر. با بودن و دادن صرف می
تیولفرهنگ فارسی عمیددر دورۀ ایلخانی تا قاجار ملک و سرزمینی که از طرف پادشاه به کسی واگذار میشد تا از درآمد آن زندگی کرده و وظیفه و مستمری خود را از مالیات آن وصول کند؛ اقطاع.
ایکتیوللغتنامه دهخداایکتیول . (اِ) مایعی است غلیظ سیاه مایل بخرمایی با بوی مخصوص . ایکتیول با آب آموسیون میشود. در الکل و اتر کمی محلول است با وازلین گلیسیرین وآکسونژ مخلوط میگردد. با روغن های چرب و روغن وازلین مخلوط میشود. مخلوطی از هیدروکربورها و مشتقات سولفونه است . در تجارت بخصوص بصورت سولفو