تیامنلغتنامه دهخداتیامن . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) به یمن آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر دست راست بردن کسی : تیامن به ؛ بر دست راست برد آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بطرف راست میل کردن . (آنندراج ). براست شدن . (زوزنی ) (از اقرب الموارد). و فی الحدی
تاميندیکشنری عربی به فارسیپشتگرمي , اطمينان , دلگرمي , خاطرجمعي , گستاخي , بيمه(مخصوصا بيمه عمر) , تعهد , قيد , گرفتاري , ضمانت , وثيقه , تضمين , گروي , هم بر , پهلو به پهلو , متوازي , پرداخت غرامت , تاوان پردازي , جبران زيان , بيمه , حق بيمه , پول بيمه
تأمینلغتنامه دهخداتأمین . [ ت َءْ ] (ع مص ) امین کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || حفظ کردن و امن نمودن : لشکر برای تأمین ملک لازم است . (فرهنگ نظام ). || امین پنداشتن . || اعتماد کردن . || راستی کردن . || آمین گفتن دعای کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ال
ثامنةلغتنامه دهخداثامنة. [ م ِ ن َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ثامن . || یک جزء از شصت جزء سابعه و ثامنه قسمت شده است به شصت تاسعة (فلک ). ج ، ثوامن .
محمد ثامنلغتنامه دهخدامحمد ثامن . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ م ِ ] (اِخ ) ابن یوسف الثالث ، ملقب به متمسک . چهاردهمین از ملوک بنی نصر به غرناطه . (820 - 831 هَ . ق .) و نوبت دوم (833 - <span class="hl" d
مشهدیلغتنامه دهخدامشهدی . [ م َ هََ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر مقدس مشهد. || لقب کسی که مزار امام ثامن ، علیه الصلوةوالسلام را زیارت کرده باشد. (ناظم الاطباء).
اسباجهلغتنامه دهخدااسباجه . [ ] (اِخ ) مؤلف منتهی الارب گوید: مشهد؛ لقب اسباجه از خراسان مدفن امام ثامن . (منتهی الارب ذیل ش هَ َد). و این نام را در جائی نیافتیم .
غنی نقیلغتنامه دهخداغنی نقی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) زیدفوری . یکی از دانشمندان بود. از حسین بن دلدار علی نقوی هندی دانش فراگرفت . اوراست : کتاب فی الفرق بین المعانی المتشابهه . (از معجم المؤلفین تألیف عمر رضا کحاله جزء ثامن ص 41).
ثامنةلغتنامه دهخداثامنة. [ م ِ ن َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ثامن . || یک جزء از شصت جزء سابعه و ثامنه قسمت شده است به شصت تاسعة (فلک ). ج ، ثوامن .
محمد ثامنلغتنامه دهخدامحمد ثامن . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ م ِ ] (اِخ ) ابن یوسف الثالث ، ملقب به متمسک . چهاردهمین از ملوک بنی نصر به غرناطه . (820 - 831 هَ . ق .) و نوبت دوم (833 - <span class="hl" d