إثْراءٌدیکشنری عربی به فارسیثروتمندي , ثروتمند شدن , پرثمرشدن , پربار شدن , ثروتمند کردن , غني کردن , پربار کردن
شخص ثروتمندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یلیونر، سرمایهدار، توانگر، محتشم، ارباب، مالدار، حاجآقا، حاجی بازاری، بازاری، میلیاردر، آدمحسابی، افندی مرفهین بیدرد، اغنیا، متمولین ازمابهتران، بالابالاها، آقازادهها، وزیروزرا، اشرافیت ملاک، فئودال، خان، زمیندار، صاحب، مالک [حالتصفتی: ثروتمند▼]