جاثی علی رکبتیهلغتنامه دهخداجاثی علی رکبتیه . [ ع َ لا رَ ب َ ت َی ْه ْ ] (اِخ ) بر دو کنده ٔ زانو نشسته . نام صورت هفتم از صور شمالی فلکی قدماست و کواکب آن را تماثیل گویند. (مفاتیح ). نام یکی از صور فلکیه و صورت او همچون نام اوست . (التفهیم ).و آن بصورت مردی توهم شده که بر زانوی نشستن میخواهد، بدست راس
صندلی کودکbaby car seat, child safety seat, infant safety seat,child restraint system, child seat,baby seat, restraining car seat, car seatواژههای مصوب فرهنگستانصندلی ایمنی برای نشستن کودک در خودرو بهمنظور جلوگیری از آسیب رسیدن به او در هنگام تصادف
هشداردهندة کمربند ایمنیseat belt reminder/ seatbelt reminder, SBR, seat belt warning, seat belt alarmواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که در صورت نبستن کمربند ایمنی ازطریق علائم صوتی یا تصویری یا نوری هشدار میدهد
نشیمن طوقهbead seatواژههای مصوب فرهنگستانناحیۀ داخلی رینگ (rim) که تایر بر روی آن قرار میگیرد و آببندی هم میشود
ایجاد تَرَک و نشستcrack and seatواژههای مصوب فرهنگستانفرایند ایجاد تَرَک و ترمیم سطح راههای بتنی فرسوده با تقسیم سطح یکپارچه به قطعات کوچکتر و اعمال فشار توسط غلتک
صندلی تاشوjump seat/ jumpseatواژههای مصوب فرهنگستانصندلیای در اتاقک خلبان که خدمۀ پرواز از آن استفاده نمیکنند، اما سایر خدمۀ مجاز هواگَرد میتوانند آن را اشغال کنند
رأس الجاثیلغتنامه دهخدارأس الجاثی . [ رَءْ سُل ْ] (اِخ ) (اصطلاح فلک ) نام ستاره ای است نورانی در صورت جاثی علی رکبتیه . (از صور الکواکب ص 59). و رجوع به همان صفحه و ماده ٔ جاثی علی رکبتیه در همین لغت نامه و صورت جاثی علی رکبتیه در صور الکواکب ص <span class="hl" d
تماثیللغتنامه دهخداتماثیل . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تمثال . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تصاویر و اصنام . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : ز بهر آن بت ، بتخانه ای بنا کردندبه صدهزار تماثیل و صدهزار صور. <p class
بیست و یکلغتنامه دهخدابیست و یک . [ ت ُ ی َ / ی ِ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست به اضافه ٔ یک .عدد بعد از بیست و قبل از بیست ودو. واحد و عشرون .- بیست ویک پیکر ؛ بیست ویک صورت فلکی بنظر قدما که بحساب شمال منطقةالبروجند و عبارتند
ثوابتلغتنامه دهخداثوابت . [ ث َ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثابتة . تمام ستارگان جز هفت ستاره ٔ سیاره . ستارگان آرمیده . ستارگان یابانی . ستارگان بیابانی . نجوم ثابته ، خلاف سیارات و از آن رو آنان را ثوابت گویند که حرکت آنان در نظر ما یا نامشهود و یا نسبت بسیارات نهایت بطی ٔ باشد. و ثوابت را قدما در
جاثیلغتنامه دهخداجاثی . (ع ص ) نعت فاعلی از جُثُوّ و جُثی ّ. بر زانو ایستاده . بر زانو نشسته . (منتهی الارب ). بزانو افتاده . (مهذب الاسماء). بر زانو افتاده . نشسته . قاعد. ج ، جُثّی ، جِثّی .
جاثیHercules, Herواژههای مصوب فرهنگستانپنجمین صورت فلکی بزرگ آسمان شمالی (northern sky) که به شکل مردی زانوزده تصور میشود
متجاثیلغتنامه دهخدامتجاثی .[ م ُ ت َ ] (ع ص ) همدیگر بر زانو نشسته . (آنندراج ). زانو به زانو نشسته . || زانو زده و به روی زانو نشسته . (ناظم الاطباء). و رجوع به تجاثی شود.
مجاثیلغتنامه دهخدامجاثی . [ م ُ ] (ع ص ) زانو به زانو نشسته . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
تجاثیلغتنامه دهخداتجاثی . [ ت َ ] (ع مص ) بر زانو نشستن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
رأس الجاثیلغتنامه دهخدارأس الجاثی . [ رَءْ سُل ْ] (اِخ ) (اصطلاح فلک ) نام ستاره ای است نورانی در صورت جاثی علی رکبتیه . (از صور الکواکب ص 59). و رجوع به همان صفحه و ماده ٔ جاثی علی رکبتیه در همین لغت نامه و صورت جاثی علی رکبتیه در صور الکواکب ص <span class="hl" d