جارچی باشیگریلغتنامه دهخداجارچی باشیگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) منصبی از مناصب دولتی در عهد صفویه است . (تذکرة الملوک ص 15).
زاری زارلغتنامه دهخدازاری زار. [ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )- به زاری زار ؛ زار زار : مرا ز چشم و سیه زلف یار یاد آمدفرونشستم و بگریستم بزاری زار. فرخی .- || به خواری . به ذلّت . با مذلّت
زاریلغتنامه دهخدازاری . (اِخ ) شاعرعثمانی معاصر سلطان بایزیدخان است . وی اهل اسکوب بوده و بترکی غزل میگفته است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
زارچلغتنامه دهخدازارچ . (اِخ )یکی از چند پاره دهی است که بدست امیرمبارزالدین و نزدیکان او در یزد ساخته شده است . (تاریخ عصر حافظ تألیف دکتر غنی از تاریخ جدید یزد چ یزد). در فرهنگ جغرافیائی آمده : دیهی است از دهستان رستاق بخش اشکذراز بخش های یزد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" d
جارچیفرهنگ فارسی عمیدکسی که در کوچه و بازار مطلب یا حُکمی را با آواز بلند به اطلاع مردم میرسانده است؛ جارزننده.
جارچیلغتنامه دهخداجارچی . (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان و منطقه ای کوهستانی سردسیر است . سکنه ٔ آن 156 تن و مذهب مردم شیعه ، تعدادی صوفی دارد و زبان آنان ترکی و فارسی است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل مردم زراعت و
جارچیلغتنامه دهخداجارچی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) منادی . کسی که آواز دهد مردم را در کاری . نداکننده . در ترکی ، نقیب و منادی کننده . (آنندراج ). در ترکی ، نقیب و منادی کننده . لفظ ترکی است از مصطلحات . (غیاث اللغات ). رجوع به جارزن شود . || منصبی از مناصب لشکری بدوره ٔ صفویه . (تذکرة الملو
جارچیفرهنگ فارسی عمیدکسی که در کوچه و بازار مطلب یا حُکمی را با آواز بلند به اطلاع مردم میرسانده است؛ جارزننده.
جارچیلغتنامه دهخداجارچی . (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان و منطقه ای کوهستانی سردسیر است . سکنه ٔ آن 156 تن و مذهب مردم شیعه ، تعدادی صوفی دارد و زبان آنان ترکی و فارسی است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل مردم زراعت و
جارچیلغتنامه دهخداجارچی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) منادی . کسی که آواز دهد مردم را در کاری . نداکننده . در ترکی ، نقیب و منادی کننده . (آنندراج ). در ترکی ، نقیب و منادی کننده . لفظ ترکی است از مصطلحات . (غیاث اللغات ). رجوع به جارزن شود . || منصبی از مناصب لشکری بدوره ٔ صفویه . (تذکرة الملو