جایگزینفرهنگ فارسی عمیدکسی یا چیزی که بهجای کسی یا چیزی دیگر قرار میگیرد و معمولاً هر دو دارای ویژگیهای مشابه میباشند.
جایگزینفرهنگ فارسی معین(گُ) (ص فا.) کسی که جایی را برای خویش انتخاب کند، آن که یا آن چه که در جایی استقرار یابد.
جازنلغتنامه دهخداجازن . [ زَ ] (نف مرکب ) در تداول عامه آنکه کسی را از جای خود براند.- جازن کردن کسی را ؛ او را از جای خود راندن .
جایگزینیmedia placementواژههای مصوب فرهنگستانگذاشتن یک مطلب در جای مناسب در یک رسانۀ معین متـ . جایگزینی رسانهای
جایگزینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ینی، گذاشتن چیزی بهجای (درجای) دیگری، جایگزینسازی، جانشین سازی، جانشینی، وکالت، کفالت، تعویض، تغییر، تغییر متقابل جایگذاری، جابهجایی، انتقال تشبیه، تمثیل، استعاره جبران، تلافی، دلجویی تبدیل، تبادل، مبادله، ردوبدل، معاوضه، پایاپای، تهاتر تسعیر، صرافی، دادوستد، بدهبستان، معامله، تجار
replacedدیکشنری انگلیسی به فارسیجایگزین شد، جایگزین کردن، عوض کردن، تعویض کردن، چیزی را تعویض کردن، جابجا کردن
جایگزین چربیfat replacerواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی که برای کاهش میزان کالری و ایجاد خواص حسی چربیمانند میتواند جانشین بخشی از چربی مواد غذایی شود
جایگزیندرمانی نیکوتینیnicotine replacement therapyواژههای مصوب فرهنگستاندرمانی که در آن نیکوتین را در شکلهای مختلف غیردخانی به سیگاریها عرضه میکنند
جایگزین کرۀ کاکائوcocoa butter replacer, CBRواژههای مصوب فرهنگستانچربی گیاهی فاقد لوریکاسید که توزیع اسید چرب در آن شبیه کرۀ کاکائو است، اما ساختمان تریگلیسریدی آن با کرۀ کاکائو متفاوت است و میتوان آن را جانشین بخشی از کرۀ کاکائو کرد
جایگزینیmedia placementواژههای مصوب فرهنگستانگذاشتن یک مطلب در جای مناسب در یک رسانۀ معین متـ . جایگزینی رسانهای
جایگزینی چربیfat replacementواژههای مصوب فرهنگستانفرایند جانشین کردن جایگزین چربی بهجای بخشی از چربی مواد غذایی
پزشکی مکمل و جایگزینcomplementary and alternative medicine, CAM 1, complementary medicineواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ گستردهای از نظامهای تشخیص و درمان و پیشگیری که مبانی نظری و عملی آن با پزشکی متداول غربی تفاوت دارد
فرد جایگزینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر جانشین، کفیل، قائممقام، نایب، معاون، ذخیره، بازیکن ذخیره، علیالبدل، عضو علیالبدل، نماینده، وکیل نیروی ذخیره، رزرو، قوای ذخیره، قوای کمکی خلف، پیروان کذاب، شیاد، غاصب، دغلباز، متقلب بدل، دیگر دادگاه (هیئت بررسی) همعرض
سوخت جایگزینalternate fuelواژههای مصوب فرهنگستانسوختی که برای کاهش آلودگی هوا به جای بنزین و گازوئیل به کار میرود