جداسازی برخوردیimpingementواژههای مصوب فرهنگستاندر نمونهبرداری هوا، فرایند جمعآوری گازها و ذرات معلق و هواویزها ازطریق قرار دادن جریان گازِ مورد نمونهبرداری در معرض برخورد شدید با یک سطح
جداسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، انفصال، فک، انقطاع تفکیک، انفکاک، دستچین انتزاع رهایی، آزادسازی انزوا، گوشهگیری تحریم، بایکوت طرد، دفع تصفیه، تقطیر تفریق مصادره جابهجایی، انتقال تجزیه، فساد شکنندگی حائل، جدار مرزبندی، حد فرقان، تمیز جداکننده: صافی، پالایه، فیلتر، الک، الکِ نرم، غربالک، غربال (غربیل)، آردبیز، [صفت
جداسازی 1isolation 2واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ روانکاوی، سازوکاری دفاعی که ازطریق آن ارتباط میان اندیشهها و احساسهای ناخوشایند با اندیشهها و احساسهای دیگر مرتبط با آنها قطع میشود
جداساز برخوردیimpinger, impingement separatorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی افزارۀ نمونهبرداری که از آن برای جمعآوری آلایندههای هوا در جداسازی برخوردی استفاده میشود
جداسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، انفصال، فک، انقطاع تفکیک، انفکاک، دستچین انتزاع رهایی، آزادسازی انزوا، گوشهگیری تحریم، بایکوت طرد، دفع تصفیه، تقطیر تفریق مصادره جابهجایی، انتقال تجزیه، فساد شکنندگی حائل، جدار مرزبندی، حد فرقان، تمیز جداکننده: صافی، پالایه، فیلتر، الک، الکِ نرم، غربالک، غربال (غربیل)، آردبیز، [صفت
جداسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، انفصال، فک، انقطاع تفکیک، انفکاک، دستچین انتزاع رهایی، آزادسازی انزوا، گوشهگیری تحریم، بایکوت طرد، دفع تصفیه، تقطیر تفریق مصادره جابهجایی، انتقال تجزیه، فساد شکنندگی حائل، جدار مرزبندی، حد فرقان، تمیز جداکننده: صافی، پالایه، فیلتر، الک، الکِ نرم، غربالک، غربال (غربیل)، آردبیز، [صفت
ضریب جداسازیseparation coefficientواژههای مصوب فرهنگستاننسبت ترکیبدرصدهای A و B در جریان خروجی تقسیم بر نسبت ترکیبدرصدهای A و B در جریان ورودی
منطقۀ جداسازیseparation zoneواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای که در آن مسیر حرکت کشتیها در چارچوب طرح جداسازی تردد از هم جدا شده است