لغتنامه دهخدا
جذبه . [ ج َ ب َ ] (اِخ ) شاعری است بنام میرمؤمن از اهالی دارالمؤمنین کاشان . وی بشغل طبابت مشغول و به کسوت فقر ملتبس و خود او میگفته که چهار صد درویش و قلندر را بیشتر خدمت کرده ام . الحق او دارای صفات پسندیده بود و صحبتش مکرر اتفاق افتاد و اکثر اوقات از تلخی افیون کام شیری