جفتک چارکشلغتنامه دهخداجفتک چارکش . [ ج ُ ت َ ک ُ ] (اِ مرکب ) قسمی بازی است کودکان و نوجوانان را که در آن یک تن بموجب قرعه انتخاب می شود و خمیده و دست بزانو می ایستد و بازیکنان دیگر با خیز گرفتن از فاصله ای و با دویدن بسوی او و جفت زدن و نهادن هر دو دست بر پشت او و گشادن دو پا به قسمی که با تن باز
جفتک چارکشفرهنگ فارسی عمیدنوعی بازی که در آن یکی خم میشود و دستها را بر زانو میگذارد و دیگری از روی پشت او میپرد.
جفتکلغتنامه دهخداجفتک . [ ج ُ ت َ ] (اِ) مرغی است که نر و ماده ٔ آن هر کدام یک بال دارند و بجای بال دیگر نر را قلابی و ماده را حلقه ای است از استخوان و چون پرواز کنند، نر قلاب را بر حلقه ٔ ماده اندازد و با هم پرواز کنند و چون بدانه خوردن مشغول گردند از یکدیگر جدا شوند و نزدیک به هم دانه چینند
جفتکفرهنگ فارسی عمید۱. لگدی که حیوان چهارپا با هر دو پای خود میاندازد.۲. (اسم مصدر) نوعی پرش که هر دو پا را با هم جفت کنند و از جایی به جای دیگر بپرند.⟨ جفتک انداختن (پراندن): (مصدر لازم)۱. لگد انداختن ستور با هر دو پای خود.۲. [مجاز] سرکشی؛ گستاخی.⟨ جفتک زدن: (مصدر لازم)۱
leapfrogدیکشنری انگلیسی به فارسیلگد زدن، بازی جفتک چارکش، گره گره حرکت کردن، جفتک چارکش کردن، از یکدیگر بنوبتجلو زدن، گریز زدن، با جست و خیز حرکت کردن
leapfroggedدیکشنری انگلیسی به فارسیجهش، گره گره حرکت کردن، جفتک چارکش کردن، از یکدیگر بنوبتجلو زدن، گریز زدن، با جست و خیز حرکت کردن
بازی کودکانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی طناببازی، بالا بلندی، کش بازی، لی لی، الک دولک، جفتک چارکش، سرسرهبازی، عروسک بازی، گُل یا پوچ، یکقلدوقل، آببازی، آسیا بچرخ، آفتاب مهتاب، اتلمتلتوتوله، بالابلندی، اکردوکر (لیلیبازی)، الاکلنگ، پازل، عموزنجیرباف، غایبموشک، مادامیس، پشتکچارکش(جفتکچارکش)، تاپتاپخمیر
پشتک چارکشلغتنامه دهخداپشتک چارکش . [ پ ُ ت َک ْ ک َ / ک ِ /ک ُ ] (اِ مرکب ) نوعی بازی و آن چنان باشد که شخص کف دستهای خود را بر زانوها گذاشته خم شود و دیگری از پشت او بجهد. جفتک چارکش . و نیز رجوع به پشتک شود.
مژیدهلغتنامه دهخدامژیده . [ م َ دَ / دِ ] (اِ) جفتک چارکش . (اشتینگاس ) (از شعوری ). مژید. (شعوری ). نوعی از بازی است که آن را خیزبگیر خوانند و بعضی گویند بازی مزاد است . (آنندراج ) (برهان ). یک نوع از بازی کودکان که پشتک نیز گویند. (ناظم الاطباء). مزاد. مزیده
جفتکلغتنامه دهخداجفتک . [ ج ُ ت َ ] (اِ) مرغی است که نر و ماده ٔ آن هر کدام یک بال دارند و بجای بال دیگر نر را قلابی و ماده را حلقه ای است از استخوان و چون پرواز کنند، نر قلاب را بر حلقه ٔ ماده اندازد و با هم پرواز کنند و چون بدانه خوردن مشغول گردند از یکدیگر جدا شوند و نزدیک به هم دانه چینند
جفتکفرهنگ فارسی عمید۱. لگدی که حیوان چهارپا با هر دو پای خود میاندازد.۲. (اسم مصدر) نوعی پرش که هر دو پا را با هم جفت کنند و از جایی به جای دیگر بپرند.⟨ جفتک انداختن (پراندن): (مصدر لازم)۱. لگد انداختن ستور با هر دو پای خود.۲. [مجاز] سرکشی؛ گستاخی.⟨ جفتک زدن: (مصدر لازم)۱
جفتکلغتنامه دهخداجفتک . [ ج ُ ت َ ] (اِ) مرغی است که نر و ماده ٔ آن هر کدام یک بال دارند و بجای بال دیگر نر را قلابی و ماده را حلقه ای است از استخوان و چون پرواز کنند، نر قلاب را بر حلقه ٔ ماده اندازد و با هم پرواز کنند و چون بدانه خوردن مشغول گردند از یکدیگر جدا شوند و نزدیک به هم دانه چینند
جفتکفرهنگ فارسی عمید۱. لگدی که حیوان چهارپا با هر دو پای خود میاندازد.۲. (اسم مصدر) نوعی پرش که هر دو پا را با هم جفت کنند و از جایی به جای دیگر بپرند.⟨ جفتک انداختن (پراندن): (مصدر لازم)۱. لگد انداختن ستور با هر دو پای خود.۲. [مجاز] سرکشی؛ گستاخی.⟨ جفتک زدن: (مصدر لازم)۱