جلکیلغتنامه دهخداجلکی . [ ج ُ ل َ ] (اِخ ) عباس بن ولید اصفهانی مکنی بابوالفضل از راویان است . وی از اصرم بن حوشب و جز او روایت کند. (از معجم البلدان ).
زلقیلغتنامه دهخدازلقی . [ زَل ْ ل َ ] (اِخ ) شعبه ای از ایل چهارلنگ بختیاری است . رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 76 شود.
زلقیلغتنامه دهخدازلقی . [ زَ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به زَلَق : اسهال زلقی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زلق شود.
جلیقیلغتنامه دهخداجلیقی . [ ج ِل ْ لی ] (اِخ ) عبدالرحمان بن مروان از کسانی است که در زمان بنی امیه باندلس هجرت کرد و در اخباروی تاریخی تألیف گردیده است . (از معجم البلدان ).
جلیقیلغتنامه دهخداجلیقی . [ ج ِل ْ لی ] (ص نسبی ) نسبت است به جلیقیه و جلیقة. (از معجم البلدان ). رجوع به آن دو شود.
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل جلکی . رجوع به اسحاق بن اسماعیل بن موسی بن مهران الجلکی شود.