جنایتلغتنامه دهخداجنایت . [ ج ِ ی َ ] (از ع ، اِ) گناه . || (مص ) گناه کردن . (غیاث ) (آنندراج ). || چیدن میوه از درخت . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (ربنجنی ). بکسر جیم و تخفیف نون ، در اصل چیدن میوه از درخت باشد ونقل به ایجاد و احداث شر و سپس بخود شر وز آن پس بفعل حرام شده است چنانچه در کتاب المغ
جنادلغتنامه دهخداجناد. [ ج َن ْ نا ] (اِخ ) ابن واصل کوفی ، مکنی به ابومحمد و معروف به ابوواصل ، مولی بنی عاضدة از روات اخبار و اشعار و از علمای قدیم کوفه است . وی ادبیات عربی بخوبی نمیدانست و در بسیاری موارد دچار اشتباهات میگردید ولی کثیرالحفظ بود، نقل کرده اند که هر کس در شعری شک میکرد و یا
زنادلغتنامه دهخدازناد. [ زِ ] (ع اِ) ج ِ زند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : و اجتباه من بین الامة التی یذکو زنادها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299). و زناد مراد و مرتاد او غیرواری گردد. (جهانگشای جوینی ). رجوع به
زناطلغتنامه دهخدازناط. [ زِ ] (ع مص ) انبوهی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) انبوهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
جناتلغتنامه دهخداجنات . [ ج َن ْ نا ] (ع اِ) ج ِ جنة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جنة شود.
جنایت جنگیwar crimeواژههای مصوب فرهنگستانبیرحمی بیشازاندازه در طول جنگ همراه با نقض یک پیمان یا معاهدۀ بینالمللی
جنایت علیه بشریتcrime against humanityواژههای مصوب فرهنگستانجنایت سهمناکی که دربرگیرندۀ رشتهاعمال نظاممندی است و غالباً با پنهانکاری مقامات رسمی صورت میگیرد و وجدان جامعۀ بشری را متأثر میکند