حدمةلغتنامه دهخداحدمة. [ ح َ دَ م َ ] (ع اِ) آتش . || آواز آتش افروخته . || آواز شکم . || آواز شکم مار. (منتهی الارب ).
حدمةلغتنامه دهخداحدمة. [ ح ُ م َ / ح ُ دَ م َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
حذمةلغتنامه دهخداحذمة. [ ح ُ ذَ م َ ] (ع ص ) زن کوتاه بالا. (مهذب الاسماء). و در منتهی الارب آمده است : کوتاه که گام نزدیک گذارد. در مؤنث و مذکر یکسان است . (اقرب الموارد).
حذیمةلغتنامه دهخداحذیمة. [ ح ِذْ ی َ م َ ] (اِخ ) نام موضعی است به نجد و بدانجا یکی از جنگهای عرب روی داده است . (مراصد الاطلاع ص 130).
جحدمةلغتنامه دهخداجحدمة. [ ج َ دَ م َ ] (اِخ ) غیرمنسوب است . ابوجناب از آباد بنقل از تجرید ذهبی گوید او را صحبت و روایتی است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة قسم اول و چهارم شود.