ترجمه مقاله

حریص

haris

۱. آزمند؛ آزور؛ دارای آز و شره.
۲. بسیار مشتاق و راغب به چیزی.
حریف
١. همکار؛ هم‌پیشه.
٢. هم‌نبرد.
۳. هم‌نشین.
٤. [قدیمی] طرف شخص در بازی یا نبرد.
٥. دوست؛ رفیق.
٦. [قدیمی] معشوق.

۱. آزمند، آزور، پرآز، پرحرص، پرطمع، رژد، طماع، طمعکار ≠ قانع
۲. زیادهطلب، زیادهخواه
۳. گرسنهچشم، ولوع ≠ چشم و دل سیر
۴. علاقهمند، مشتاق
۵. مولع

آزمند، آزوند

ترجمه مقاله