حریهلغتنامه دهخداحریه . [ ح َ ی ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر در 52 هزارگزی شمال خاوری شادگان ، کنار راه فرعی اتومبیل رو خلف آباد به شادگان و کنار شمالی رودخانه ٔ جراحی . دشت و گرمسیر و مالاریائی است .
آرایۀ شلومبرگرSchlumberger array, Schlumberger electrode arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای که در آن زوجالکترودهای داخلی برای اندازهگیری ولتاژ، در مقایسه با زوجالکترودهای خارجی جریان، خیلی به هم نزدیکاند
آرایۀ وِنِرWenner array, Wenner electrode arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای با الکترودهای همفاصله و متقارن که میتواند در امتداد خط اندازهگیری گسترش یابد
آرایۀ قطبی ـ قطبیpole-pole array, two-arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای که در آن دو الکترود جریان و پتانسیل پشت سر هم و در فاصلهای دور از هم بر روی خط برداشت (survey line) قرار میگیرند
آرایۀ دوقطبی ـ دوقطبیdipole-dipole array, double dipole arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای الکترودی که در آن یک دوقطبی جریان را به زمین میفرستد و دوقطبی مجاور اختلاف پتانسیل را اندازهگیری میکند
آرایۀ قطبی ـ دوقطبیpole-dipole array, three-point method, three-arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای که در آن جفتالکترودهای پتانسیل پیدرپی دورتر از یکی از الکترودهای جریان بر روی خط برداشت (survey line) قرار میگیرند
ام خرنوب بحریهلغتنامه دهخداام خرنوب بحریه . [ اُم ْ م ِ خ َ ب َ ری ی ِ ] (اِخ ) دهی است از جزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 و نعیمه شود.
بحریهلغتنامه دهخدابحریه . [ ب َ ری ی َ ] (اِخ ) (ممالیک ...) نام گروهی از غلامان ترک که در سالهای 649 تا 784 هَ . ق . در مصر فرمانروائی کرده اند. اینان غلامانی بودند که ملک صالح نجم الدین ایوب خریداری کرده در اردوگاه زمستانی م
بحریهلغتنامه دهخدابحریه . [ ب َ ری ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آسیاب بخش هندیجان شهرستان خرمشهر در 41 هزارگزی شمال خاوری هندیجان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). بیست فرسخ مشرق فلاحی است . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
غضبانیه ٔ بحریهلغتنامه دهخداغضبانیه ٔ بحریه . [ غ َ نی ی ِ ی ِ ب َ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از قراء کوچک قصبه ٔ نعیمه که جزء دهستان جزیره ٔ صلبوخ بخش مرکزی آبادان است . رجوع به نعیمه و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 شود.