ترجمه مقاله

حسابی

hesābi

۱. مربوط به حساب.
۲. [عامیانه، مجاز] راست؛ درست: حرف حسابی.
۳. بی‌عیب‌و نقص؛ بی‌کم‌وکاست: شغل حسابی.
۴. [عامیانه، مجاز] متشخص: آدم حسابی.

۱. درست، دقیق، صحیح
۲. حسابدان ≠ بیحساب
۳. باشخصیت، متشخص، محترم
۴. تمام، کمال، بقاعده
۵. مربوط به حساب
۶. منطقی، معقول
۷. خوب، ممتاز، عالی
۸. مطلوب، دلخواه
۹. زیاد، کامل
۱۰. قابلتوجه، قابلملاحظه، شایان
۱۱. معقول، منطقی،

ترجمه مقاله