حسین آبادلغتنامه دهخداحسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهداد شهرستان کرمان .22هزارگزی شمال خاوری شهداد. سر راه مالرو کشیت به دهو. سکنه یک خانوار. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
حسین آبادلغتنامه دهخداحسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان طغرود بخش دستجرد شهرستان قم واقع در 28هزارگزی شمال خاوری دستجرد 9هزارگزی جنوب طغرود. دارای 10 تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغ
حسین آبادلغتنامه دهخداحسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . سی هزارگزی خاور ساردوئیه سر راه ساردوئیه به راین . سکنه 20 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
حسین آبادلغتنامه دهخداحسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات واقع در 16هزارگزی خاور خمین کنار راه شوسه . ناحیه ای است واقع در جلگه . دارای 10 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج <sp
حسین آبادلغتنامه دهخداحسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل . 5هزارگزی شمال باختری آمل . کنار شوسه ٔ آمل به محمودآباد. سکنه ٔ آن 50 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir=
قاتل سیاسیassassinواژههای مصوب فرهنگستانفرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل
رژیم آسیاییAsian dietواژههای مصوب فرهنگستانروش سنتی غذا خوردن در آسیا و خصوصاً نواحی شرقی و جنوبی آن که در آن عموماً گوشت غذای اصلی نیست، بلکه برنج و سبزیجات و ماهی و میوههای تازه و مصرف فراوان ادویه وجه غالب است
بازیهای آسیاییAsian Games, Asiadواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که از سال1951، و هر چهار سال یک بار میان کشورهای آسیایی برگزار میشود
بازیهای پاراآسیاییAsian Para Gamesواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که هر چهار سال یک بار و بعد از بازیهای آسیایی برای ورزشکاران دارای معلولیت جسمی برگزار میشود متـ . بازیهای آسیایی معلولان
حسین آبادخانلغتنامه دهخداحسین آبادخان . [ ح ُ س ِ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین 20هزارگزی باختر نائین ، متصل به راه اردستان به نائین . جلگه . سکنه 41 تن . زبان فارسی . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl"
حسین آبادخانلغتنامه دهخداحسین آبادخان . [ ح ُ س ِ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دستکردان بخش طبس شهرستان فردوس واقع در 90هزارگزی شمال طبس . ناحیه ای است واقع در دشت ، گرمسیر. دارای 23 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود
حسین آبادیلغتنامه دهخداحسین آبادی . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) حیدربن شریف احمد حریری صفوی . ساکن موصل (1121-1129 هَ . ق .). او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ میرزا جان باغنوی بر اثبات الواجب دوانی ، و حاشیه ٔ دیگر بر تعلیقات میرسید شریف . (هدیة
حسینقلی آبادلغتنامه دهخداحسینقلی آباد. [ ح ُ س ِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 51هزارگزی باختر نورآباد، 37هزارگزی باختر راه خرم آباد به کرمانشاه . ناحیه ای است واقع در جلگه . سردسیر مالاریا
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین . رجوع به حسین مغربی و حسین طبری و حسین قمی و حسین اوالی و حسین حاسبی و حسین واسطی و حسین بن بابویه شود.
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمد. رجوع به حسین وفائی و حسین نقوی و حسین عاملی و حسین طغرائی و حسین صیمری و حسین خزاعی شود.
حسین عاملیلغتنامه دهخداحسین عاملی . [ ح ُ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به حسین حارثی شود و حسین کرکی و حسین مشغری و حسین محفوظ شود.
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُس َ ] (اِخ ) ابن حسن . رجوع به حسن واسانی و حسین عیناتی و حسین حلیمی و حسین موسوی و حسین دمیاطی شود.
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان .رجوع به حسین بمنی و حسین سملالی و حسین رومی شود.
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن رواسی . کتاب الحدیث دارد. (ذریعه ج 6 ص 324).
دره حسینلغتنامه دهخدادره حسین . [ دَرْ رَ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دره کوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 17هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به چقلوندی ، با 120 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرواست . ساکنین از
حسن و حسینلغتنامه دهخداحسن و حسین .[ ح َ س َ ن ُ ح ُ س َ ] (اِخ ) نام دو کوه است یا دو ریگ توده است و بسطام بن قیس مدفون است نزدیک حسن . (آنندراج ). || دو بطن است در طی . (آنندراج ). || نام دو پسر فاطمه ٔ زهرا است . (آنندراج ).
پهلوان حسینلغتنامه دهخداپهلوان حسین . [ پ َ ل َ ح ُ س َ ] (اِخ )رجوع به حسین ... در حبیب السیر چ خیام (ج 4 ص 53، 56، 64، 65، <span