حفاظگذاری الکترومغناطیسیelectromagnetic shielding 2واژههای مصوب فرهنگستانحصارکشی مدارها یا وسایل الکترونیکی با موادی خاص بهمنظور جلوگیری از ورود یا خروج امواج یا میدانهای الکترومغناطیسی
منظرlandscape 1واژههای مصوب فرهنگستانعرصهای مشخص متشکل از پارهچینی از چند بومسازگان و زمینچهر و اجتماعات گیاهی، فارغ از هرگونه مرزبندی و حصارکشی غیرطبیعی متـ . چشمانداز 1
احاطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد طه، حلقه زدن، حصارکشی، خطکشی به دور چیزی، دیوارکشی، محوطهسازی، تعیین حدود، مرزبندی محوطه، صحن، محل توقیف، بازداشت تحدید محاصره، حمله دیوار پیرامون، محیط