ترجمه مقاله

حقیقت

haqiqat

۱. چیزی که دارای وجود خارجی است: رؤیاهایم به حقیقت مبدل شد.
۲. چیزی که با واقعیت سازگار است: من حقیقت را گفتم.
۳. (صفت) سخن درست: حقیقت تلخ است.
۴. اصل و ذات هرچیز.
۵. (اسم مصدر) صدق؛ راستی؛ درستی.
۶. (قید) به‌راستی؛ به‌درستی.
۷. (اسم مصدر) [مقابلِ مجاز] (ادبی) بیان کردن واژه‌ای در معنای حقیقی خود.

۱. درستی، راستی
۲. راست، درست
۳. ماهیت، ذات، اصل
۴. واقعامر، واقعیت، امر مسلم
۵. آرمانی، مطلوب

راستی، درستی، راستینه، راستینگ

ترجمه مقاله