حنایالغتنامه دهخداحنایا. [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حنیة. به معنی کمان ها. (دهار) (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به حنیه شود.
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
تلهعسلhoney potواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای در شبکه که عمداً طوری پیکربندی شده است که با شبیهسازی خدمات شبکه مهاجمان را تطمیع کند و آنها را به دام اندازد
جریان عسلیhoney flow,coda di topoواژههای مصوب فرهنگستانشکل ریزش اسپرسو در هنگام خارج شدن از ناودانهای پالابَر/ صافیبَر (portafilter) که حالت ریزش عسل را تداعی میکند
غاز تایوانیAnas formosaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کوچک جثه از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن حنایی یا قهوهای روشن و بالهای سفید
حنیةلغتنامه دهخداحنیة. [ ح َ نی ی َ ] (ع اِ) کمان .(منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). کمانی که به تیر انداختن آواز کند. (غیاث از منتخب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ، حنی ، حنایا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).