حواریونلغتنامه دهخداحواریون . [ ح َ ری یو ] (اِخ )نام دوازده قطعه جزیره ای است که در انتهای جنوبی آمریکای جنوبی در جوار تنگه ٔ ماژه لان قرار گرفته است .
حواریونلغتنامه دهخداحواریون . [ ح َری یو ] (اِخ ) ج ِ حواری . (ترجمان عادل بن علی ). یاران مسیح . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ابوالفرج بن الجوزی در المدهش نام حواریون عیسی را بشرح زیر آورده است : 1- شمعون الصفا. 2- شمعون ا
حَوَارِيُّونَفرهنگ واژگان قرآنجمع حواري و حواري کسي است که از ميان همه مردم به آدمي اختصاص داشته باشد ، ميگويند : اصل آن حور است که به معناي سفيدي خيلي زياد است و مانند اين است که حواري فلان شخص مانند اسب پيشاني سفيد داراي نشان است و مردم او را به عنوان دوست و ياور وي ميشناسند ولي در قرآن کريم جز در مورد خواص اصحاب عيسي (عليهال
حوارینلغتنامه دهخداحوارین . [ ] (اِخ ) نام قریه ای است در بین تدمر و شام و در دو منزلی تدمر. یزیدبن معاویه در این محل درگذشت . رجوع به معجم البلدان شود.
اندرواسلغتنامه دهخدااندرواس . [ ] (اِخ ) یکی از حواریون عیسی است . (المدهش ابن جوزی ). و رجوع به اندریاس شود.
بولسلغتنامه دهخدابولس . [ ل ُ ] (اِخ ) یکی از حواریون . (ناظم الاطباء). یکی از حواریون عیسی . و یکی از بارزترین شخصیت های مسیحیت . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به پولس در همین لغت نامه وعیون الانباء ص 72 و 73 و دائرة المعارف فا
فیلیبسلغتنامه دهخدافیلیبس . [ ب ُ ] (اِخ ) نام یکی از حواریون عیسی . فیلیپ . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فیلیپس و فیلیپ شود.
برتلمالغتنامه دهخدابرتلما. [ ب َ ت ِ ] (اِخ ) بارتلمی . بارتولمه . برثلما. نام یکی از دوازده تن حواریون عیسی . رجوع به برثلما و بارتلمی شود.