حولوحوشفرهنگ مترادف و متضاد۱. اطراف، پیرامون، حوالی، گرداگرد، اکناف، پیرامون، جوانب، دوروبر، نزدیک ۲. درباره، درمورد، راجع
اولوسلغتنامه دهخدااولوس . [ اُ ل ُ ] (مغولی ، اِ) قبیله و طایفه و جماعت . (آنندراج ). خاندان . دوده . ایل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به تاریخ غازان شود.
حوالیفرهنگ مترادف و متضاد۱. اطراف، اکناف، پیرامون، جوانب، حولوحوش، دوروبر، نزدیک ۲. سرزمین، ناحیه، منطقه ۳. جا، مکان ۴. حدود
حدودحدودفرهنگ مترادف و متضاد۱. ثغور، کرانهها، مرزها ۲. حوالی، پیرامون، حولوحوش، قریب ۳. سامان، قلمرو، محدوده ۴. اندازهها، مقادیر ۵. اندازه، مقدار ۶. حدها ۷. مناطق، سرزمینها، نواحی ۸. تعاریف، تعریفها