حکمران، حکمرانفرهنگ مترادف و متضاداستاندار، امیر، حاکم، فرماندار، فرمانروا، والی، حکمروا، حکومتگر، حکمرانی
بازمارلغتنامه دهخدابازمار. (اِخ )بازمارالخادم ، مولی مفلح بن خاقان ، یکی از ولاة عباسی حلب که در حدود سال 269 هَ . ق . بر آن دیار حکمروا بوده است . رجوع به مجمعالانساب زامباور ج 1 ص 50 شود.
پیزیستراتوسلغتنامه دهخداپیزیستراتوس . (اِخ ) یکی از جباران آتن است که معاصر و خویشاوند سلن بود و چندی در آتن بحکومت جباری نائل شد و با آنکه طرفداران کیلورگوس او را از آتن برون راندند مجدداً بدستیاری مردم بلاد تبا و آرگس و ناکسس بر آتن حکمروا شد و تا پایان عمر (528 ق