خاگینه

xāgine

معنی

خوراکی که از به هم زدن زرده و سفیدۀ تخم‌مرغ و سرخ کردن آن در روغن تهیه می‌شود.

مترادف

بیضه، تخم، مرغانه

جست‌وجوی دقیق

خاگینه

لغت‌نامه دهخدا

خاگینه . [ ن َ / ن ِ ](اِ مرکب ) نان خورش معروفی است . (غیاث اللغات ). نان خورشی است که از تخم ماکیان می سازند. (ناظم الاطباء). خوراکی است ساخته از تخم مرغ که زرده و سفیده را بهم زده در روغن سرخ کنند و گاهی شکر یا قند هم ریزند. (فرهنگ نظام ).

خاگینه

فرهنگ فارسی عمید

خوراکی که از به هم زدن زرده و سفیدۀ تخم‌مرغ و سرخ کردن آن در روغن تهیه می‌شود.

خاگینه

دیکشنری فارسی به عربی

بيض مخفوق مقلي

خاگینه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

omelet, omelette

خاگینه

فرهنگ فارسی معین

(نِ) (اِمر.) خوراک ساده ای که از مخلوط کردن زرده و سفیدة تخم مرغ و سرخ کردن آن در روغن درست می شود.

جست‌وجوی هم‌آوا

پیراهن طلایی

yellow jersey,maillot jaune

واژه‌های مصوب فرهنگستان

در دور فرانسه، پیراهنی که در پایان هر مرحله به پیشتاز رده‌بندی کلی اعطا می‌شود و او آن را در مرحلة بعد به تن می‌کند

خانه خانه

لغت‌نامه دهخدا

خانه خانه . [ ن َ / ن ِ / ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) تخلخل . متخلخل . سوراخ سوراخ . (ناظم الاطباء). || بسیاربسیار. (آنندراج ) : ز گیسو نافه نا

خانه خانه

دیکشنری فارسی به عربی

خلوي

خانه خانه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

check, checkered

خانه‌خانه

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: فضای عام خانه، اتاق‌اتاق، کندویی، کیسه‌دار

جست‌وجوی مشابه

خاگینه کردن (آشپزی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

scramble

خاگینه گوشت دار

دیکشنری فارسی به عربی

فطيرة

خرش خاگینه میخواد

گویش تهرانی

توقع بیجا دارد

جست‌وجوی متن

خاینَه

گویش بختیاری

خاگینه.

خایگینه

فرهنگ فارسی عمید

= خاگینه

خاگ

فرهنگ مترادف و متضاد

تخم، مرغانه، خاگینه، بیضه

خایه گینه

لغت‌نامه دهخدا

خایه گینه . [ ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خایه ریز است که خاگینه باشد و خاگینه مخفف «خایه گینه » است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان قاطع). طباهجه . (دهار). رجوع به «خاگینه » و «خایه ریز» شود.

omelet

دیکشنری انگلیسی به فارسی

املت، خاگینه، کوکوی گوجه فرنگی

جست‌وجوی هم‌آغاز

خاگینه کردن (آشپزی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

scramble

خاگینه گوشت دار

دیکشنری فارسی به عربی

فطيرة

درپیوند

بیشتر بدانید

خاگینه

xāgine

معنی

مترادف

جست‌وجوی دقیق

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی معین

جست‌وجوی هم‌آوا

واژه‌های مصوب فرهنگستان

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی طیفی

جست‌وجوی مشابه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به عربی

گویش تهرانی

جست‌وجوی متن

گویش بختیاری

فرهنگ فارسی عمید

فرهنگ مترادف و متضاد

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جست‌وجوی هم‌آغاز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به عربی