ترجمه مقاله

خدمت

xedmat

۱. کار کردن برای کسی به قصد کمک.
۲. (نظامی) سربازی.
۳. (اسم) شغل دولتی.
۴. (اسم) پیشگاه.
۵. (اسم) [قدیمی، مجاز] عریضه.
۶. (اسم) [قدیمی، مجاز] عرض ادب؛ سلام.
۷. (اسم) [قدیمی، مجاز] هدیه.

۱. پرستش
۲. طاعت ≠ خیانت
۳. پرستاری، تیمار
۴. اطاعت، فرمانبری
۵. بندگی، چاکری، خدمتکاری، نوکری
۶. پست، شغل، کار، ماموریت
۷. حضور، محضر، پیشگاه، ملازمت، نزد
۸. تعظیم، کرنش
۹. جناب، حضرت، سرکار
۱۰. نظاموظیفه، سربازی

پیشکاری، پیشگاه، نیرورسان

ترجمه مقاله