ترجمه مقاله

خراش

xarāš

۱. اثری که از ناخن یا آلتی نوک‌تیز بر روی چیزی پیدا می‌شود.
۲. زخم کوچک و سطحی بر روی پوست.
۳. (صفت) [قدیمی، مجاز] هر‌چیز بی‌فایده و دورریختنی.
۴. (بن مضارعِ خراشیدن) = خراشیدن
۵. خراشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آسمان‌خراش، جگرخراش، دل‌خراش، گوش‌خراش.

تراش، خدشه، زخم، سایش، اثر زخم، خراشیدگی

ترجمه مقاله