ترجمه مقاله

خرنبار

xarambār

مجرمی که برای عبرت دیگران سوار خر کرده و در شهر می‌گرداندند: ◻︎ یکی مؤاجر بی‌شرم و ناخوشی که تو را / هزار بار خرنبار بیش کرده عسس (لبیبی: شاعران بی‌دیوان: ۴۸۶).

۱. ازدحام، اجتماع، جمعیت
۲. فتنه، آشوب
۳. مجرمگردانی

ترجمه مقاله