لغتنامه دهخدا
خرور. [ خ ُ ] (ع مص ) افتادن . || از بالا بپایین افتادن . || شکافتن چیزی . || هجوم آوردن بر کسی از جایی که معلوم نباشد. || مردن . || آواز کردن گربه و ببر و پلنگ . (منتهی الارب )(از لسان العرب ) (از تاج العروس ). خرخر کردن . || آواز کردن در خواب . (از آنندراج ). خرخر کردن . آو