ترجمه مقاله

خروشان

xorušān

۱. خروشنده.
۲. (قید) در حال جوش‌وخروش و خروشیدن.
۳. [مجاز] جوشان.

۱. زاریکنان، غلغلهکنان، خروشنده، غوغاکنان، فریادکنان، نالان
۲. پرخروش، پرتلاطم، متلاطم ≠ آرام

ترجمه مقاله