ترجمه مقاله

خشن

xašen

۱. [مجاز] فاقد نرمش و مهربانی؛ تندخو: نگاه خشن.
۲. [مجاز] فاقد لطافت یا ظرافت؛ زمخت: صدای خشن.
۳. [مقابلِ نرم] زبر؛ ناهموار: پوست خشن.

۱. درشت، زبر، ضخیم، ناهموار، نخاله
۲. بیادب، پرخاشگر، تند، تندخو، ستیزهخو، عصبانی، عنیف، ناملایم ≠ نرم، لطیف، ملایم
۳. جدی، سختگیر
۴. ناهنجار، ناخوشآیند
۵. زمخت، خشک
۶. نافرهیخته، بیفرهنگ

تند خو

ترجمه مقاله