خضوع.
خضوع کنندگان
تسليم بودن - خضوع - فرمانبري
خضوع. خشوع. فروتنی. هیچ بودن. نوعی اغرار ادبی
۱. فروتنی کردن، خضوع کردن ۲. تعظیم کردن، ادای احترام کردن