خطهفرهنگ فارسی معین(خِ طِّ) [ ع . خطة ] (اِ.) 1 - پاره ای زمین . 2 - شهر بزرگ . 3 - ناحیه ، کشور. ج . خطط .
پیختهلغتنامه دهخداپیخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از پیختن . رجوع به پیختن شود. || میده . (غیاث ).
ختعلغتنامه دهخداختع. [ ] (اِخ ) نام سکه ای (= محله ) بوده است به بخارا که نهر «بیکند» از نهر بزرگ شهر (= نهری که از رود سند جدا میشد) نزدیک آغاز «سکه ختع» گرفته میشد و بعضی ازربض را مشروب می کرد و در نو کنده آب آن کم میشد. (از احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج <span class="hl" dir="ltr
ختعلغتنامه دهخداختع. [ خ َ ] (ع مص ) رفتن درتاریکی و گذشتن در آن بقصد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || راهبری کردن در تاریکی شب . (از متن اللغة) : اعیت ادلاء الفلاة الختعا. رؤبة (از اقرب الموارد).|| رفتن . روان شدن . (از متن اللغة) (اقرب الموارد): خت
ختعلغتنامه دهخداختع. [ خ َ ت ِ ] (ع ص ) دلیل حاذق . راهبر واقف . (از متن اللغة). دلیل ماهری که در حرکت متوقف نشود و حیران نگردد. (معجم الوسیط). || (اِ) کفتار. (از اقرب الموارد). ضبع.
ختعلغتنامه دهخداختع.[ خ ُ ت َ ] (ع اِ) کفتار. (از منتهی الارب ). نامی از نامهای کفتار است ولی ثبت نشده است . (از متن اللغة). کفتار ماده . (از ناظم الاطباء). || راهبر دانا در رهبری . (از منتهی الارب ) (متن اللغة) (معجم الوسیط): وجدته خُتَع لاسکع؛ ای لایتحیر. (از متن اللغة).
مسیر دوخطهdouble track lineواژههای مصوب فرهنگستانمسیر راهآهنی که در آن رفتوبرگشت در دو خط جداگانه امکانپذیر باشد
مسیر یکخطهsingle track lineواژههای مصوب فرهنگستانمسیر راهآهنی که در آن رفتوبرگشت فقط در یک خط صورت گیرد