ترجمه مقاله

خفقان

xafa(e)qān

۱. تپیدن به‌ویژه تپیدن قلب.
۲. (اسم) (سیاسی) [مجاز] نبودن آزادی سیاسی؛ اختناق.
۳. (شبه جمله) [عامیانه] خفه شو.

۱. اختناق، ترس ووحشت (حاکم بر جامعه)
۲. خفگی
۳. تپش، اضطراب
۴. خفهخون

ترجمه مقاله