ترجمه مقاله

خلال

xa(e)lāl

۱. هرچیزی که به‌صورت باریک بریده شده است: خلال بادام.
۲. چوب باریکی که با آن لای دندان‌ها را تمیز می‌کنند؛ خلال دندان.
۳. [قدیمی] چوب باریک.

۱. اثنا، جریان، حین، ضمن، طی، میان، هنگام
۲. تباهیها، فسادها
۳. خصایل، خصلتها، خویها، منشها
۴. تکهچوب نازک
۵. بریده پوست نارنج و نارنگی، دندان پاککن

ترجمه مقاله