ناخلیدهلغتنامه دهخداناخلیده . [ خ َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نخلیده . فرونشده . مقابل خلیده . رجوع به خلیده شود.
نیمشبکۀ بسپاری درهمخلیدهsemi interpenetrating polymer networkواژههای مصوب فرهنگستاننـوعی شبکۀ بسپاری درهمخلیده که در آن یکی از بسپارها خطی است و دیگری شبکهای اختـ . نیمشبدر SIPN, semi-IPN
مشظلغتنامه دهخدامشظ. [ م َ ش ِ ] (ع ص ) آن که در دست وی خار یا چوب خلیده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).