خنثیلغتنامه دهخداخنثی . [ خ ُ ثا ] (اِ) بسریانی سریش را گویند و آن چیزی است که صحافان و کفشدوزان بکار برند. (برهان قاطع). نباتی است برگ آن چون برگ گندنا با ساقی املس و ریشه های دراز و فارسی آن سریش است . (بحر الجواهر). برواق ، اسفودالس تیقلیش . ابجة. سریش . چریش . (یادداشت بخطمؤلف ). برگش ما
خنثیفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) کسی که نه مرد باشد نه زن و آلت مردی و زنی هر دو را داشته باشد که بهواسطۀ آن مرد یا زن بودنش معلوم نباشد.۲. غیرمؤثر؛ بیاثر: تلاش خنثی، زندگی خنثی.
خنثیسازیneutralization 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند خنثی کردن اسیدهای چرب آزاد با قلیا، برای جدا کردن آنها از روغن
خنثی کردنneutralizeواژههای مصوب فرهنگستان[شیمی] فرایند خنثیسازی محلول با افزودن باز به محلول اسید یا افزودن اسید به محلول باز برای رسیدن به PH هفت [علوم و فنّاوری غذا] عمل خنثیسازی اسیدهای چرب آزاد با قلیا، برای جدا کردن آنها از روغن
خنثیسازیneutralization 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند خنثی کردن اسیدهای چرب آزاد با قلیا، برای جدا کردن آنها از روغن
خنثیسپهرneutrosphereواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای در پوستۀ جوّ، بین سطح زمین تا یونسپهر، که در آن اجزای تشکیلدهندۀ جوّ عمدتاً ازنظر الکتریکی خنثی هستند
خنثیسازیneutralization 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند خنثی کردن اسیدهای چرب آزاد با قلیا، برای جدا کردن آنها از روغن
خنثیسازی تسلیحات انفجاریexplosive ordnance disposal, EODواژههای مصوب فرهنگستانآشکارسازی، شناسایی، ارزیابی، ایمنسازی، بازیافت و خنثیسازی مهمات منفجرنشده
خنثیسازی فرماندهی و نظارت و ارتباطات و اطلاعاتcommand, control, communications, and intelligence erasingواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی و بهرهبرداری و خنثیسازی نشانکها/ سیگنالهای ارسالی فرماندهی و نظارت و ارتباطات و اطلاعات دشمن اختـ . خنثیسازی فونات C3I-erasing
مخنثیلغتنامه دهخدامخنثی . [ م ُ خ َن ْ ن َ ] (حامص ) مأخوذ از تازی ، مأبونی . نامردی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
اصل الخنثیلغتنامه دهخدااصل الخنثی . [ اَ لُل ْ خ ُ ثا ] (ع اِ مرکب ) اشراس . (فهرست مخزن الادویه ) (اختیارات بدیعی ) (تحفه ). بیخ گیاه سریشم . و رجوع به الفاظ الادویه ، و اشراس و خنثی شود.
پایداری خنثیneutral stability, indifferent stabilityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن هواگرد، بدون نوسان و بدون بازگشت به وضعیت پیشین یا انحراف از وضعیت فعلی، تمایل به باقی ماندن در آخرین وضعیت بهوجودآمده دارد متـ . پایداری ایستای خنثی neutral static stability تعادل خنثی neutral equilibrium