ترجمه مقاله

خندیدن

xandidan

۱. لب به خنده گشودن؛ خنده ‌کردن.
۲. با خنده مسخره و استهزا کردن.
۳. [قدیمی، مجاز] شکفتن.
۴. [قدیمی، مجاز] درخشیدن؛ روشن شدن.

۱. خنده زدن، خنده کردن، ضحک، قهقهه زدن ≠ گریستن
۲. ابتسام، تبسم کردن، لبخند زدن
۳. شکفتن، شکوفا شدن، وا شدن، باز شدن ≠ پژمردن، خشکیدن
۴. سبزشدن ≠ خشک شدن
۵. درخشیدن، روشنشدن ≠ غروب کردن

ترجمه مقاله