خودداری کردنلغتنامه دهخداخودداری کردن . [ خوَدْ / خُدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کف ّ نفس کردن . || تحفظ. احتراس . حفظ کردن . || امساک کردن . || احتماء. || تعفف . ورع ورزیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).- خودداری کردن از ؛ شکیبیدن از. (یادداشت بخط مؤ
خودداری کردندیکشنری فارسی به انگلیسیabstain, avoid, contain, declination, desist, help, keep, forbear , refrain, repress, shrink, spare, stay, suppress, withhold
خودداری کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. امتناع کردن، امتناع ورزیدن، استنکاف ورزیدن، تحاشی کردن ۲. تمرد کردن، سرپیچی کردن ۳. مضایقه کردن ۴. ممانعت کردن، جلوگیری کردن ۵. خویشتنداری کردن، بردباری کردن، شکیبایی کردن
خودداریلغتنامه دهخداخودداری . [ خوَدْ / خُدْ ] (حامص مرکب ) کف ّ نفس . خویشتن داری . || تحفظ. احتراس . (یادداشت بخط مؤلف ). || صبر. شکیبائی . بردباری . تحمل . (ناظم الاطباء). || پرهیز. احتماء. (یادداشت بخط مؤلف ).- خودداری از طعام
خودداریفرهنگ فارسی عمید۱. شکیبایی؛ بردباری؛ خویشتنداری.۲. نگه داشتن خود از ارتکاب کارهای ناپسند؛ امتناع؛ سرپیچی.۳. سرپیچی کردن از اجرای امری.
خودداریدیکشنری فارسی به انگلیسیcomposure, discipline, failure, forbearance, patience, refusal, repression, reserves, restraint, self-discipline, self-possession, self-restraint
خودداریلغتنامه دهخداخودداری . [ خوَدْ / خُدْ ] (حامص مرکب ) کف ّ نفس . خویشتن داری . || تحفظ. احتراس . (یادداشت بخط مؤلف ). || صبر. شکیبائی . بردباری . تحمل . (ناظم الاطباء). || پرهیز. احتماء. (یادداشت بخط مؤلف ).- خودداری از طعام
خودداریفرهنگ فارسی عمید۱. شکیبایی؛ بردباری؛ خویشتنداری.۲. نگه داشتن خود از ارتکاب کارهای ناپسند؛ امتناع؛ سرپیچی.۳. سرپیچی کردن از اجرای امری.
خودداریدیکشنری فارسی به انگلیسیcomposure, discipline, failure, forbearance, patience, refusal, repression, reserves, restraint, self-discipline, self-possession, self-restraint
خودداریلغتنامه دهخداخودداری . [ خوَدْ / خُدْ ] (حامص مرکب ) کف ّ نفس . خویشتن داری . || تحفظ. احتراس . (یادداشت بخط مؤلف ). || صبر. شکیبائی . بردباری . تحمل . (ناظم الاطباء). || پرهیز. احتماء. (یادداشت بخط مؤلف ).- خودداری از طعام
خودداریفرهنگ فارسی عمید۱. شکیبایی؛ بردباری؛ خویشتنداری.۲. نگه داشتن خود از ارتکاب کارهای ناپسند؛ امتناع؛ سرپیچی.۳. سرپیچی کردن از اجرای امری.
خودداریدیکشنری فارسی به انگلیسیcomposure, discipline, failure, forbearance, patience, refusal, repression, reserves, restraint, self-discipline, self-possession, self-restraint